با من حسی هست؛
حرفی نگفته؛
نیمهساز خواب،
در تنهایی بغضی،
تکرار کننده،
تکراری کنندهی همین حرفها؛
بیاعتنا به خوشایند بودن یا نبودنش،
ذاتی پاک؛
مثل صبح،
وقت آغازمان،
سنگین؛
مبهم؛
بیقرار؛
مثل پاهایم؛
قلبم؛
اما،
دوست داشتنـ(ﯽ)
12 شهریور 89
قشنگ بود…شاعر شدیها
0 likes
خیلی جالب و زیبا بودش من که اهل شعر و این جور حرفا نیستم حال کردم
دم شما گرم!
0 likes
جمله آخر حجت را تمام کرد
🙂
0 likes
سلام اپم
خوشحال می شوم به وبم سر بزنید
0 likes
مثل همیشه
0 likes
حرف های ما هنوز نا تمام
تا نگاه می کنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو نا گزیر می شود
آی ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود دیر می شود!
زیبا بود
0 likes
تنها همین حس را دارم که کسی نمی تواند از من بگیردش !
0 likes