گاهی وقت ها نوستالژی های کودکی ام آنقدر بزرگ می شود،
– قد آسمان-
که تمام روزمرگی هایم را یا به باد فراموشی می سپارم یا به دستش؛
حاضر می شوم دیپلمم را با 7 سالگی ام عوض کنم.
2 ترم دانشگاهم را با 5 سالگی ام.
تمام حافظه ام را بدهم، چند ساعت آن عکس تولد سه سالگی ام جان بگیرد.
هر از چند گاهی یاد بچگی ام میفتم؛
پاک بود.
ظهر ها مادر که می خوابید من برای خودم قصه می گفتم.
خوابم که نمی بُرد؛
من بودم، چند تا ماشین کوچک، جاده های روی فرش!
دست های کوچکم بوی زندگی می داد؛
درست یادم می آید.
ولی خب فایده ای ندارد،
او که برای زندگی برنامه نوشت دکمه ی بازگشتش را تعریف نکرد!
تیر 88
آه اگر راهي براي بازگشت بود ، راهي به ديروز ها
0 likes
کاش به روزهایی برگردم که تنها غم زندیگیم شکستن نوک مدادم بود…
0 likes
زندگی جاده ایست پر پیچ و خم…
که در انتهای آن تابلوی
دور زدن ممنوع
نسب شده است…
خیلی زیبا بود
منو یاد بچگیام انداخت…
0 likes
…
زندگي همچون بادکنکي است در دستان کودکي
که هميشه ترس از ترکيدن آن لذت داشتن آن را از بين ميبرد
…
__________**_____*__*___________
_________*___*___*__*_______******
__________*___*__*________**::::::::**
______________*__*_______**::::::::::**
_______________*__*_____**:::::::::::**
________________*__*___*:::::::::::::**
_________________*_*__*::::::::::::::**
_____**********____##*::::::::::::**
___**:::::::::::::::::::* ^^*::::****::::**
__**::::::::::::::::::::*^^^**:::::::::::::**
___**::::::::::::::::::::::*^^ ^*:::::::::::::**
_____**:::::::::::**::::::**^^*:::::::::::**
__________****:::::::::::::*^*********
____________**:::::::::::**
___________**::::::::**
_______.o? ? .******
……O ? *
*.°
?
…°
….O
…….°o O ° O
……………..°
………….. °
…………. O
………….o….o°o
……………..O….°
…………o°°O…..o
………..
0 likes
سلام
عشق مثل یه سر بالایی می مونه مثل یه قله که همه دلشون میخواد زودتر به اون دست پیدا کنن
و ببینن پشتش چیه غافل از اینکه وقتی می رسن اون بالا می بینن همه لذتش تو بالا اومدن بوده ،
این مسیر رفتن بوده که رویایی و قشنگه نه قله،
مواظب باشی سقوط نکنی.
چون عشق مقصد حرکت است نه مرکب رسیدن به مقصد
//////////////////////////////////////////////////////////////
//////////////////////////////////////////////////////////////
من زندگی را با تو می خواهم در این شهر شهرزاد ای قصه پرداز دل من
دیگر مرا در انتظار خویش مگذار ای رویش عشق تو در آب و گل من
بگذار دیگر تا که آرامش بگیرم با لحظه های گرم گرم آشنایی
بامن بیا تنهاییم پایان پذیرد تا کی منو اندیشه تلخ جدائی
//////////////////////////////////////////////////////////////
//////////////////////////////////////////////////////////////
این تیره روزگار در پرده غبار
دلم را فرو گرفت
تنها به خنده یا به شکر خنده های تو
گرد و غبار از دل تنگم زدو
0 likes
بدينوسيله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم
و مسئوليتهای يک کودک هشت ساله را قبول می کنم
می خواهم به يک ساندويچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا يک رستوران پنج ستاره است.
می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون می توانم آن را بخورم
می خواهم زير يک درخت بلوط بزرگ بنشينم و با دوستانم بستنی بخورم
می خواهم درون يک چاله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.
می خواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چيز ساده بود،
وقتی داشتم رنگها را، جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را ياد می گرفتم،
وقتی نمی دانستم که چه چيزهايي نمی دانم و هيچ اهميتی هم نمی دادم
می خواهم فکر کنم که دنيا چقدر زيباست و همه راستگو و خوب هستند
می خواهم ايمان داشته باشم که هر چيزی ممکن است
و می خواهم که از پيچيدگيهای دنيا بی خبر باشم .
می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم،
نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری،
خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب، جريمه و …
می خواهم به نيروی لبخند ايمان داشته باشم، به يک کلمه محبت آميز، به عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، و به . . .
اين دسته چک من، کليد ماشين، کارت اعتب
0 likes
اگه دکمه بازگشت نداره پس از تک تک لحظه هاش استفاده میکنیم تا حسرت این دکمه رو نخوریم!
0 likes
اين دسته چک من، کليد ماشين، کارت اعتباری و بقيه مدارک، مال شما.
من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم .
نويسنده: سانتيا سالگا
0 likes
هر روز دیرتر می شود. معامله بردار نیست. وقتی رفت دیگر بر نمی گردد اما امان ازین احساس هرجایی که تا به بندش می کشی، به بندت می کشد…
0 likes
کاش تعریف کرده بود …
و کاش یادم بمونه که همین روزها هم دکمه ی بازگشت ندارن … همین حالا !
0 likes
دکمه برگشت نذاشت اما این اجازه رو به ما داد که گه گداري یک play back كنيم و يادمون بياد كه چقدر تو بچگيمون دل صاف و زلالي داشتيم، اما حالا…
0 likes
امام علی (ع)
بزرگ ترین بلا…….نا امیدی است
بزرگ ترین افتخار……..ایمان است
بزرگ ترین هدیه ………گدشت است
آنچه کهنه اش بهتر است……..دوست است
آنچه پیش از مرگ آدمی را می کشد…….نا امیدی است
آنچه کمش زیاد است……..دشمن است
آنچه زیادش کم است……..ایمان است
عیدتان مبارک……..پرنده آبی
0 likes
زندگی دکمه بازگشت ندارد
خیلی قشنگ بود
خوشحال میشم به من هم سر بزنی و تبادل لینک کنیم
علی مرادی
0 likes
سلام
منم لينكتون مي كنم..
اميدوارم دوستان خوبي باشيم
موفق باشي/
0 likes
منم دلم واسه کوچیکیام خیلی تنگیده.یه عالمه
0 likes
کاش می شد برگشت و ماند در روزهای بی غصه
0 likes
….???
..???
..????????????
…????????????
…………………..???
………..???…???
………..???
………..???………???…..???
………..?..???…….???…..???
………..?……???…..???…..???
………..?????????????? ……???
………..???????????????……..???
…………………………………………….???
……………………..???…………???..???
……………………..???…………???..???
…………………………???…………….???
…………………………???……………???
…………………………………………..???
ومنتظر شما…
0 likes
نو که میاد به بازار؟؟!!
رفیقای قدیم واسه آقا امیر میشن دل ازار!!
خیلی میخوامت با معرفت!!
یاد شبهای جاهلیت بخیررر!!
0 likes
سلام
با نوشته ای از “شل سیلورستاین” به روزیم
ای کاش علی شویم و عالی باشیم
همسفره کاسه سفالی باشیم
چون سکه به دست کودکی برق زنیم
نان آور سفرهای خالی باشیم
عید غدیر مبارک
0 likes
سلام وبلاگ بسیار پر مفهومی داری
جالب جذاب بود برام
0 likes
سلام
به نام خدا
هر فكر خلاقي مثل يك فرشته، نيكي و رحمت تو را به هستي منتقل مي كند. پس به هر كلامي كه بر زبان مي آوري بخوبي بينديش. بدان كه فكر تو، در هستي به اشكال مختلف عمل مي كند و آفريدگار آن فكر، چه زشت باشد چه زيبا، تو هستی
مهربانا!
چشمان باراني ام را نثارت مي كنم
تا دلي آسماني ارزانيم داري
و از هر چيز و هر كس به تو پناه مي جويم
تا مرا به نور ايمان و رستگاري، جاودانه گرداني…
اي آنكه در حصار واژه ها نمي گنجي!
در جستجوي نگاه نوازشگرت،
سبزي وجودم را از تو خواستارم
اي بلند مرتبه مهرآفرين!
حتي لحظه اي مرا
از حريم نگاهت دور مگردان
و يادت را در جانم هميشگي ساز…
کاش میدانستم، جای قلب شکسته کجاست؟!
کجاست آنجا که تکه های قلب شکسته رو دفن می کنند؟!
آن گورستان قلب ها را، نشانی ام دهید، تا بغضم را بشکنم و فریاد مصیبت و مرثیه ام را تا ماورای قلب ها سردهم…
نگاهم به آسمان ، دریا ، باران ، کویر، به هر چه دمی این قلب را تسکین دهد…
به من گفتند ستاره ها را در میان سیاهی شب بشمار، بی درنگ شروع کردم ….1,2,3
0 likes
منم خیلی دنبال اون دکمه گشتم اما پیداش نکردم.
من همیشه تو بچگیام سیر میکنم.
0 likes
گاهی فکر میکنم اگر هم دکمه بازگشتی بود باز هم همه چیز تکرار می شد
0 likes
آپم ومنتظر نظر قشنگتون…
…….پرنده آبی………….
0 likes
بر سر خاكم اگر مي آييد گريه زاري نكنيد. من به اين تنهايي سالها كنج اتاق دلم عادت كرده ام…
قشنگ بود امیررضا عزیز
علی
0 likes
سلام سلام بابا من بي معرفت نيستم به خدا وقتم خيلي خيلي كم شده تازشم متناي خودتم كه تلخه…ولي جدي جدي هر روز بهتر مي شي واقعا اگه دكمه بازگشتي بود چي مي شد؟؟؟؟
0 likes
قدم كليكتان بر چشم
0 likes
:Y
0 likes
دلم یهو از این تابا که اینجا گذاشتید خواست
0 likes