کسی باشد، که او برایم ساز دهنی بخرد.
لبخندهایم را بسازد و بعد بشمرد.
نگاهش دیدنی باشد.
بغضش مثل من نباشد، طولانی.
دوست داشتنش بوی باران بدهد.
صدایش مثل زندگی باشد.
کسی باشد، که باهم سازدهنی بزنیم؛
عاشقانه…
امرداد 89
Know!
My sob.
Listen!
To the sense,
To the wind.
And,
Accept!
My heartbeat.
]و دوباره بخواند؛
فعلهایش را اما؛
مضارع.[
_______________________________________
ابراهیم حامدی/ شب نیلوفری/ تحمل کن*
برف
مهربانی اش را می بارد
و در ناگهان سپیدی یک دست
مهمانش می شوی
اگرچه فردا که چشم گشودی
خورشید به بدرقه اش لبخند می زند…
برف برف برف سژید و ژاک زیبا و قشنگ…
مرسی
0 likes
دلم مرد وقتی ماضی خواندم فعل هایش را…
درد
درد
درد داشت
0 likes
سلام
خيلي عالي بود
ممنون
0 likes
سلام اپ کردم
منتظر حضورتون هستم
0 likes
ماضی / مضارع / استمرار……………!
0 likes
سلام شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) را تسلیت می گویم
0 likes
سلام دوست عزیز
آپم فرشته ای بنام مادر گرچه طولانی است اما خواندن آن خارج از لطف نیست
منتظر حضور سبزتون
التماس دعا
0 likes
خوب وخوندنی بود
0 likes
0 likes