ساعت یخ‌زده

بگذار باران بگرید؛
اصلاً سرد باشد، بهمن باشد برف بگیرد؛
آن روزها باشد؛
پیاده رو هم؛
دستانم…
مثل اجازه‌ام دست تو؛
باشد.
آبان 90

نظرات برای "ساعت یخ‌زده" : (۱۱)

  1. دستانم…
    مثل اجازه‌ام دست تو؛
    باشد.

    این قسمت آخر رو خیلی دوست دازم، بهتر از این نمیشد تمومش کرد

       0 likes

    • امیررضا می گه :

      یادمه موقع نوشتنش کلی به آخرش فکر کردم به نتیجه نرسیدم، بعد یه دفعه‌ای اینجوری تمومو شد!

         0 likes

  2. دوست داشتن نم نم باران است ، که کم کم می آید و به درازا می بارد…..

    سلام
    زیبا بود وپر احساس …

       0 likes

  3. این روز ها دلم برای کسی از دیروزها تنگ است

    میگذارم باران بگرید؛
    اصلاً سرد باشد، بهمن باشد برف بگیرد؛

    آن روزها باشد….

       0 likes

  4. سلام و درود خدمت دوست قدیمی.این جا خیلی زیبا تر شده و یکنوعی حس تمیزی به من دست داد که تشویقم کرد مطالب زیادی رو بخونم. امیدوارم بتونم بیشتر به وبلاگتون سر بزنم و مطالب خواندنی تون رو بیشتر ببینم. شاد و پیروز

       0 likes

  5. آن‌روزها باشد…

    حسرتش عميقه

       1 likes

  6. بگذار حالا كه
    باران مي خواهد ببارد
    ببارد
    چتر را مي آورم
    شال گردنت را مي بندم
    مي خواهم تو
    اولين عشقي باشي كه من زاييده ام …
    آنالي

       1 likes

  7. سلام
    به روزم …

       0 likes

نظرتان را درباره ی "ساعت یخ‌زده" بنویسید

تحلیل آمار سایت و وبلاگ